" خودتان هم از یک خانه پر هرج و مرج خلاص می شوید و در یک عمارت باشکوه زندگی می کنید. ادگار را دوست دارید و ایشان هم شما را دوست دارند. همه چیز خوب است و هیچ مشکلی در کار نیست. چرا ناراحتید و از بدبختی شکایت می کنید؟ چه مانعی در مسیر خوشبختی شما وجود دارد؟ >> کاترین یک دستش را روی پیشانی و دست دیگرش را روی قلبش گذاشت و گفت: > > > او هیچ وقت نخواهد فهمید که من چقدر دوستش دارم. ببین نلی ، عشق من به هیت کلیف فقط به دلیل چهره جذاب یا پول نیست.
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت